۰۶
تیر ۹۴
امشب اصن اعصاب درستُ حسابی نداره ام [بی اعصاب جان]
از روز اول ماه رمضون موقع افطار یا بعدش خوابم میبره و وقتی شب بیدار میشم بی حوصله ام .
و اینم بگم که من روزه نمیگیرم .
و شاید دلیلِ من برای خیلیا قابل توجیه نباشه بخصوص پدرِ عزیزم ! ولی خب اینه نظرِ من [سکوت]
فردآ صبح اولین جلسه ی کلاس سفره ارایی را میروم همراه دو عدد دخترعمه ی عزیز [هَپی]
باشگاه هم که سرجای خود است و یک جلسه ست که با دوعدد دوستِ عزیزم آمیخته شده [انشام بره توحلقم]
شب شما هم بخیــر .
۹۴/۰۴/۰۶